متین در عروسی دختر عمو
در تاریخ١٤ تیر ماه١٣٩٢ عروسی دختر عموی آقا متین که ما به زنجان رفتیم.
خیلی به ما خوش گذشت ولی داش متین فقط گریه می کرد و عروسی رو به کام ما تلخ کرد.
ولی تا پامونو خونه می گذاشتیم ساکت ساکت می شد یعنی بد جوری هرس آدمو در می آورد.
البته متین جون کلی ی ی ی دوست پیدا کرد و تا اخر عروسی با اونا مشغول بود
دوستای گل متینم*حسین آقا که خیلی پسر مودب مهربونی هم هستن*آقا طاها *آقا یاسین بلا که تا اخر عروسی خواهرشون خونه ی ما بودنو با داش متین بازی می کردن*سعیده خانمو کلی دوست دیگه البته طهورا خانوم هم که دختر عموی داش متین هستن با ایشون تا آخر عروسی بودن.
و به خاطر همین چیزاست که متین زنجانو خیلی دوست داره
وخیلی هم خوشحاله که برا ماه رمضون دوباره می خوایم بریم اونجا البته این دفعه می ریم خونه ی دوم خودمون که به تازگی در زنجان ساخته شده
جاتون خالی هوا اونجا خیلی خیلی سرده....